-
میتواند از دست برود...
1404/01/27 02:00
شاید روزی در سکوتِ شب، نفسهایم به فاصلهای دورتر بروند. اگر در این میان نتوانی دید، که بودنِ من چیست، از کجا میآید، حتی زمان هم از یاد میبرد، که چه چیزی در سایهها در حرکت بود. شاید روزی، هیچ صدایی از من نباشد، که در بیخبر بودنِ خود، به خودت خواهی گفت: "چه شد که این حضور از دست رفت؟" اما یاد بگیر که در...
-
آخرِ قصه خوبه... فقط باید صبر کرد تا برسه
1404/01/26 00:09
گاهی همهچی مثل یه خوابِ سنگینِ بیصداست؛ انگار روزها پشتِ هم میگذرن ولی نه چیزی تغییر میکنه، نه حسی، نه امیدی. انگار زندگی مونده روی یه صفحهی خاکستری که نه رنگ داره، نه هیجان. ولی میدونی چیه؟ توی دل همین سکوت، یه چیزی هست که منتظره شکوفه بزنه... یه چیزی هست که داره توی تاریکی رشد میکنه، درست مثل دونهای که توی...
-
فروغ ، من از نهایت شب حرف می زنم ...
1404/01/22 12:26
من از نهایت شب حرف میزنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف میزنم اگر به خانهی من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچهی خوشبخت بنگرم...
-
وسواس فکری-عملی (OCD): وقتی ذهن دست از تکرار برنمیدارد
1404/01/21 23:24
تصور کن هر بار که میخواهی از خانه بیرون بروی، ناگهان فکری مثل «آیا در را قفل کردم؟» ذهنت را درگیر میکند. قلبت تند میزند، دوباره برمیگردی و قفل را چک میکنی… اما باز هم مطمئن نیستی. این چرخهی بیپایان فقط یک نمونهی ساده از دنیای پیچیدهی اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) است. اختلال وسواس فکری-عملی چیست؟ OCD نوعی...
-
تو تموم شدی، من نه
1404/01/20 17:39
دیگه برای تو گریه نمیکنم؛ نه اینکه چیزی یادم نیاد، فقط دیگه چیزی وادارم نمیکنه که اشکامو خرج کنم. دلم مثل کتابیه که فصلِ تو رو خونده، بسته، گذاشته کنار، نه با خشم، نه با بغض، فقط چون قصهت تموم شده. حالا آرومم، مثل دریا وقتی موجاشو برای خودش نگه میداره، مثل نسیمی که فقط قراره بگذره، نه بمونه. نه دلخورم، نه دلتنگ،...
-
فروغ ، من نمی خواهم ...
1404/01/18 22:37
من نمی خواهم سایه ام را لحظه ای از خود جدا سازم من نمی خواهم او بلغزد دور از من روی معبرها یا بیفتد خسته و سنگین زیر پای رهگذرها...
-
وزن ناگفته ها ...
1404/01/17 22:37
برخی چیزها پایان ندارند، نه به این خاطر که زمان از آنها گذشته، بلکه چون در تار و پود هستی تنیدهاند. مثل صداهایی که سالهاست خاموش شدهاند، اما هنوز در سکوت ذهن تکرار میشوند. گاهی آنچه سنگینی میکند، خودِ درد نیست… بلکه وزنیست که نبودِ واژه برای بیانش، به جان مینهد. همهچیز تغییر میکند، اما نه همیشه به سوی...
-
فقط "او" خوشحال باشد...
1404/01/16 14:37
گاهی، هیچ نیازی به بودن نیست. نه صدا، نه حضور، نه حتی رد پایی روی خاطرهها. تنها دانستن کافیست... دانستنِ اینکه جایی، در روزگاری که به تو تعلق ندارد، کسی هنوز میخندد. نه برای تو، نه با تو، فقط میخندد. و عجب آرامشیست این دانستن. مثل تماشای نوری در دوردست؛ نه آنقدر نزدیک که گرم شوی، نه آنقدر دور که نبینی. اما هست،...
-
نُتهایی برای آنچه نام ندارد
1404/01/15 23:33
گاهی چیزی کم است... نه از جنس صدا، نه از جنس نور، نه حتی از حضور. مثل فصلی که بیدلیل، برگها را از شاخه میگیرد و باد را بیدعوت مینشاند پشت پنجره. در چنین زمانهایی، نُتها زبان تازهای میشوند، حرفهایی که گفته نشدند، ولی هنوز در هوا معلقاند. آهنگها راه میافتند از جایی نامعلوم در دل، و انگار جهان، تمام معناهایش...
-
فوبیاهای خاص: ترسهای غیرمنطقی که زندگی را مختل میکنند
1404/01/12 20:20
تصور کن هر بار که میخواهی از خانه خارج شوی، حس کنی که گرفتار یک خطر بزرگ خواهی شد. ضربان قلبت بالا برود، نفست تنگ شود و احساس کنی که هیچ راه فراری نداری. این همان چیزی است که افراد مبتلا به آگورافوبیا (Agoraphobia) تجربه میکنند. فوبیاهای خاص چیست؟ فوبیاهای خاص نوعی از اختلالات اضطرابی هستند که در آن فرد بهطور...
-
لبخندی که جهان را معنا میکند
1404/01/12 18:12
در دنیایی که همهچیز گذراست، لبخند تو تنها حقیقتی است که تغییر نمیکند. نه اینکه در صورت تو بماند، بلکه در ذهن من جاودانه میشود. مثل خورشیدی که طلوعش را به یاد داری، حتی وقتی شب همهجا را فرا گرفته است. لبخند، تنها انحناییست که میتواند مسیر زمان را خم کند؛ گذشته را به خاطرهای دلنشین بدل سازد، حال را به رؤیایی زنده...
-
آغوش شب
1404/01/11 23:08
شب که از راه میرسد، انگار جهان نفسی عمیق میکشد. زمان کش میآید، ثانیهها کندتر میگذرند، و سکوت، آرام اما عمیق، بر همهچیز سایه میاندازد. شبهای طولانی، گاهی شبیه آغوشی بیانتها هستند، گرم و تسلیبخش، و گاهی همچون سرزمینی ناشناخته، پر از سوال و هراس. در تاریکی شب، فکرهایم جان میگیرند. رویاهایی که در روشنایی روز...
-
زخمهایی که شفایشان در نزیستن است
1404/01/11 12:59
برخی زخمها نه محو میشوند، نه فراموش. آنها بر تن زمان نمیمانند، بلکه بر روح نقش میبندند—چونان خطوطی که تقدیر بر لوح هستی حک کرده است. ما تصور میکنیم گذر روزها، اندوه را کمرنگ میکند، اما حقیقت آن است که برخی دردها با ما یکی میشوند، مثل سایهای که تنها در نبود نور محو میشود. شاید درمان، همیشه در التیام نیست....
-
آگورافوبیا: وقتی بیرون رفتن ترسناک میشود
1404/01/09 01:01
تصور کن هر بار که میخواهی از خانه خارج شوی، حس کنی که گرفتار یک خطر بزرگ خواهی شد. ضربان قلبت بالا برود، نفست تنگ شود و احساس کنی که هیچ راه فراری نداری. این همان چیزی است که افراد مبتلا به آگورافوبیا (Agoraphobia) تجربه میکنند. آگورافوبیا یعنی ترس شدید از قرار گرفتن در مکانهایی که فرار از آنها سخت یا غیرممکن به...
-
اختلال اضطراب اجتماعی: وقتی بودن میان مردم ترسناک میشود
1404/01/08 01:01
تا حالا شده قبل از یک ارائهی کلاسی یا یک مهمانی، حس کنی دلت میخواهد فرار کنی؟ برای بعضیها این احساس فقط استرس معمولی است، اما برای کسانی که اختلال اضطراب اجتماعی (Social Anxiety Disorder) دارند، این یک کابوس همیشگی است. اضطراب اجتماعی یعنی ترس شدید از قرار گرفتن در موقعیتهایی که ممکن است مورد قضاوت دیگران قرار...
-
اختلال هراس (پانیک): وقتی ترس ناگهانی همه چیز را در بر میگیرد
1404/01/07 01:01
گاهی اوقات، بدون هیچ دلیل مشخصی، قلبت تند میزند، نفس کشیدن سخت میشود و حس میکنی که قرار است اتفاق وحشتناکی بیفتد. این میتواند یک حمله پانیک باشد. افرادی که دچار اختلال هراس (Panic Disorder) هستند، به طور ناگهانی و شدید دچار موجی از ترس میشوند که کنترل آن برایشان سخت است. چطور بفهمیم دچار اختلال هراس هستیم؟ حملات...
-
اختلال اضطراب عمومی (GAD): وقتی نگرانی از حد میگذرد
1404/01/05 22:04
همهی ما گاهی نگران میشویم، اما اگر این نگرانی مدام و بیدلیل باشد و روی زندگیمان تأثیر بگذارد، ممکن است نشانهای از اختلال اضطراب عمومی (GAD) باشد. این مشکل باعث میشود فرد همیشه حس کند اتفاق بدی در راه است، حتی اگر هیچ دلیل مشخصی وجود نداشته باشد. چطور بفهمیم اضطراب بیش از حد داریم؟ اگر اضطراب شما مزمن باشد، ممکن...
-
New Year
1404/01/02 00:39
یک سال دیگر ورق خورد... مثل برگهایی که در باد میرقصند و بیصدا در دل خاک مینشینند، لحظهها هم بیآنکه بفهمیم، میآیند و میروند. اما بعضی لحظهها ماندگارند... مثل اولین طلوعی که با امید بیدار شدی، یا شبی که با یک رؤیای تازه چشم بستی. امسال شاید قصهای باشد که از نو نوشته میشود، شاید آهنگی که هنوز نواخته نشده، شاید...
-
سراب احساسات ...
1403/12/26 02:12
او احساساتش را مثل موجی سرکش در قلبش میپذیرفت؛ طغیانی از اشتیاق، اندوه، عشق و دلتنگی. اما وقتی سکوت میکرد، وقتی از هیاهوی ذهنش فاصله میگرفت، به حقیقتی تلخ میرسید: شاید همهی این احساسات، فقط سرابی بودند که روح خستهاش را فریب میدادند. او میاندیشید که اگر تمام عشقهایی که در دل داشته، تمام غمهایی که او را در هم...
-
به سمت هیچ
1403/12/21 23:16
او همیشه به دنبال چیزی می دوید. از صبح تا شب ، از یک لحظه به لحظه دیگر ، به سمت چیزی دور، چیزی مبهم که نمی دانست چیست. گاهی با خود فکر می کرد که وقتی به آن برسد، همه چیز درست می شود. اما هیچ وقت به مقصد نمی رسید. هر بار که به جایی می رسید، می دید که چیزی بیشتر از دیروز نداشته است. یک روز در انتهای جاده ، ایستاد. نگاهش...
-
پس چرا هنوز هست...
1403/12/15 00:26
هیچ نشانی نبود، هیچ قولی داده نشد، اما چیزی در میان سکوتها، در نگاههای گنگ، در حضوری که هرگز نخواست بماند، در او ریشه دواند. نمیخواست باور کند که احساسش از هیچ آمده، که گرمایی که حس کرد، تنها ساختهی ذهنش بود. اما اگر هیچ نوری نبود، پس چرا سایهای بر قلبش افتاد؟ اگر راهی نبود، چرا هر قدم که میزد، گمتر میشد؟ اگر...
-
وقتی ذهن پرواز میکند: داستان ADHD
1403/12/13 21:07
تا حالا شده هزار تا فکر همزمان توی سرت بچرخند، اما هیچکدامشان را نتوانی بگیری؟ شده وسط یک کار مهم، یک چیز کوچک حواست را پرت کند و بعد ببینی نیم ساعت گذشته و تو هنوز برنگشتهای سر کار اصلیت؟ اگر این حس برایت آشناست، شاید بتوانی ذرهای از دنیای کسی که ADHD دارد را تصور کنی. اختلال کمتوجهی-بیشفعالی (ADHD) یک اختلال...
-
او: اسیری میان دو جهان
1403/12/12 21:15
او گاهی خورشیدی است که از هیجان و امید میدرخشد، شبها را بینیاز از خواب میرقصد و رویاهای بزرگ در سر دارد. اما گاهی، خاموش میشود... در تاریکی سقوط میکند، در چنگال ناامیدی اسیر میشود و سکوتی عمیق او را در بر میگیرد. دو چهرهی او زمانی که در اوج است: بیمرز، پر از خلاقیت و انرژی ایدههایی که در ذهنش طوفان به پا...
-
بودن و نبودن ...
1403/12/05 21:53
دلتنگی، گاهی مثل یک سایه است که در دل شب همراهت میشود. انگار قلبت به جایی تعلق دارد که نمیتوانی به آن برسید. وابستگی، مثل ریشههایی است که در اعماق قلبت میرویند، ریشههایی که هرچقدر هم از آن فاصله بگیری، باز هم در وجودت باقی میمانند. این دو حس، یکدیگر را میسازند؛ یکی با نبودن و دیگری با نیاز به بودن. شاید آنوقت...
-
افکار صفر یا صد: دنیای سفید و سیاه در ذهن انسان
1403/11/28 14:39
در دنیای افکار صفر یا صد، هیچ جایی برای خاکستری وجود ندارد. یا همهچیز عالی است، یا همهچیز خراب. این نوع تفکر به انسانها اجازه نمیدهد که لحظات ساده و پیچیده زندگی را بپذیرند و همهچیز را در یک دایره تنگ و بسته بررسی میکنند. در حقیقت، افکار صفر و صد، مسیر مستقیم به احساسات منفی و انتقاد از خود است. ما وقتی در این...
-
اختلال وسواس جبری (OCD)؛ بازتابی از افکار و رفتارهای غیرقابل کنترل
1403/11/27 21:18
اختلال وسواس جبری یا OCD (اختلال وسواس فکری و عملی) یکی از بیماریهای روانی است که میتواند زندگی فرد را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. این اختلال از ترکیب دو جنبهی اصلی تشکیل شده است: افکار وسواسی و اعمال جبری. افکار وسواسی چیست؟ افرادی که به این اختلال مبتلا هستند، به طور مکرر و بدون کنترل افکاری تکراری و ناخوشایند را...
-
بعضی شب ها...
1403/11/26 05:00
بعضی شبها به این فکر میکنم که چرا خواب، هیچوقت نمیتونه راحتی رو بیاره. انگار که هیچ چیزی برای فردا باقی نمونده. این شبها، وقتی که همهچیز تاریکه، احساس میکنم هیچ چیزی دیگه نمیتونه به من آرامش بده. حتی وقتی چشمام بستهست، ذهنم نمیخوابه، فکرها و حسها یکی یکی میریزن توی دلم و سنگینتر از همیشه میشن. چرا بعضی...
-
سندروم فرسودگی شغلی: وقتی کار زندگی را سخت میکند
1403/11/24 15:09
سندروم فرسودگی شغلی یا Burnout زمانی رخ میدهد که فرد بیش از حد تحت فشار کاری قرار بگیرد و انرژی و انگیزه خود را برای انجام کارها از دست بدهد. این مشکل میتواند به تدریج ایجاد شود، یعنی فرد ابتدا ممکن است احساس کند که همه چیز تحت کنترل است، اما با گذشت زمان، فشارها و استرسهای کاری به حدی میرسند که فرد احساس خستگی...
-
اختلال دوقطبی : وقتی احساسات بیوقفه تغییر میکنند
1403/11/24 15:04
اختلال دوقطبی، که به آن افسردگی شیدایی هم گفته میشود، یکی از اختلالات روانی است که باعث میشود فرد احساساتش به طور شدید و ناگهانی تغییر کند. کسانی که به این اختلال دچارند، ممکن است به طور غیرقابل پیشبینی از حالت شاد و پرانرژی به افسردگی عمیق برسند و برعکس. این تغییرات در خلقوخو میتوانند بر زندگی روزمره، روابط و...
-
وسواس فکری،عملی : وقتی افکار کنترلناپذیر زندگی را سخت میکنند
1403/11/24 15:00
گاهی اوقات در دل ذهنمان افکاری میآیند که نمیتوانیم آنها را از خودمان دور کنیم. مثل یک صدای آرام که مدام تکرار میشود و نمیگذارد آرامش داشته باشیم. این افکار، به دلایل مختلف، میتوانند تبدیل به وسواس فکری-عملی یا OCD شوند. افرادی که با OCD دست و پنجه نرم میکنند، احساس میکنند که باید کارهایی خاص را بارها و بارها...