Dandelion Feelings

Dandelion Feelings

"Dandelion feelings... words dance with the wind and emotions fly..."
Dandelion Feelings

Dandelion Feelings

"Dandelion feelings... words dance with the wind and emotions fly..."

اختلال شخصیت مرزی؛ وقتی احساساتت روی موج‌ها سوار می‌شوند


تا حالا شده یه روز از ته دل عاشق کسی باشی، اما روز بعد حس کنی ازش متنفری؟ یا یه اتفاق کوچیک حال دلت رو از این رو به اون رو کنه؟ انگار که توی یه ترن هوایی احساسی گیر افتادی و هر لحظه بالا و پایین می‌ری. این همون چیزیه که آدمایی با اختلال شخصیت مرزی (BPD) تجربه می‌کنن.

چرا بهش می‌گن "مرزی"؟

چون انگار آدمی که این اختلال رو داره، همیشه بین دو حالت مختلف در نوسانه؛ بین عشق و نفرت، شادی و غم، امنیت و ترس. دنیا براش یا سیاهه یا سفید، حد وسطی وجود نداره.

ویژگی‌های آدم‌هایی که این اختلال رو دارن

-احساساتشون خیلی سریع عوض می‌شه
یه لحظه خوشحالن، یه لحظه ناراحت. یه حرف کوچیک می‌تونه حالشونو از این رو به اون رو کنه.

-ترس عجیبی از تنها شدن دارن
یه جواب ندادن ساده به پیام، می‌تونه باعث بشه فکر کنن که طرف مقابلشون دیگه نمی‌خواد باهاشون باشه.

-رابطه‌هاشون پر از تنش و نوسانه
یه روز طرفشونو می‌برن رو سر، یه روز دیگه ازش بدشون میاد. این تغییرات باعث می‌شه رابطه‌هاشون همیشه پر از چالش باشه.

-گاهی دست به کارای خطرناک می‌زنن
مثل ولخرجی یهویی، رانندگی بی‌پروا، یا حتی خودآزاری. بیشترش به این دلیله که احساساتشونو کنترل کردن براشون سخت می‌شه.

-خیلی وقتا احساس پوچی می‌کنن
انگار هیچی توی دنیا خوشحالشون نمی‌کنه، انگار یه چیزی کم دارن ولی نمی‌دونن چیه.

چرا این اتفاق می‌افته؟

دلایل زیادی داره، ولی معمولاً ترکیبی از ژنتیک، تجربه‌های سخت کودکی و محیط زندگی روی این موضوع تأثیر می‌ذارن. مثلاً اگه کسی توی بچگی مدام ترس از رها شدن رو تجربه کرده باشه، ممکنه توی بزرگسالی هم همیشه از ترک شدن بترسه.

می‌شه باهاش کنار اومد؟

بله. شاید سخت باشه، ولی ممکنه. با کمک گرفتن از یه روانشناس، یاد گرفتن مهارت‌های کنترل احساسات و داشتن آدم‌هایی که واقعاً بفهمنت، می‌تونی زندگی آروم‌تری داشته باشی.

یه جمله برای تو، اگه حس می‌کنی این حالت‌ها رو تجربه می‌کنی

مشکلاتت تو رو تعریف نمی‌کنن. تو بیشتر از اون چیزی هستی که احساساتت بهت می‌گن. شناختن خودت، اولین قدم برای بهتر شدن دنیاته.

اختلال اضطراب؛ طوفانی خاموش در ذهن


گاهی بی‌دلیل دلت شور می‌زند. انگار چیزی درونت مدام نجوا می‌کند که اتفاقی بد در راه است. قلبت تندتر می‌تپد، افکارت هزار تکه می‌شوند، و حتی ساده‌ترین کارها مثل یک کوه دست‌نیافتنی به نظر می‌رسند. این حس، این نگرانی همیشگی، چیزی فراتر از استرس‌های معمولی روزانه است. شاید پای اضطراب در میان باشد.

اضطراب یک واکنش طبیعی بدن به خطر است، اما وقتی بیش از حد، شدید و مداوم شود، دیگر یک احساس معمولی نیست؛ بلکه به اختلال اضطراب تبدیل می‌شود. این اختلال در شکل‌های مختلفی ظاهر می‌شود، اما همه‌ی آن‌ها یک ویژگی مشترک دارند: ترس و نگرانی‌ای که آرامش را از زندگی می‌گیرد.

انواع اختلال اضطراب

  • اضطراب فراگیر (GAD)
    اگر همیشه نگران هستی، حتی وقتی دلیل مشخصی برای نگرانی وجود ندارد، شاید این نوع اضطراب را تجربه می‌کنی. افرادی که به این اختلال دچارند، مدام منتظر اتفاقات بد هستند، تمرکز برایشان سخت است و اغلب دچار خستگی مزمن می‌شوند.

  • اختلال وحشت‌زدگی (پانیک)
    ناگهان قلبت به تپش می‌افتد، نفست بند می‌آید، دچار سرگیجه می‌شوی و احساس می‌کنی قرار است اتفاقی وحشتناک بیفتد. این حملات پانیک، گاهی بدون هیچ دلیل روشنی رخ می‌دهند و فرد را از فعالیت‌های روزمره دور می‌کنند.

  • فوبیا (ترس‌های خاص)
    ترس از ارتفاع، تاریکی، حیوانات، یا حتی موقعیت‌های اجتماعی، اگر آن‌قدر شدید باشد که زندگی را مختل کند، دیگر فقط یک ترس ساده نیست؛ بلکه یک فوبیا است.

  • اختلال اضطراب اجتماعی
    صحبت کردن در جمع، ارتباط گرفتن با دیگران، یا حتی ورود به یک مکان جدید، برای برخی افراد چیزی فراتر از خجالت است. این اضطراب شدید، باعث می‌شود فرد از موقعیت‌های اجتماعی دوری کند و احساس کند همیشه زیر ذره‌بین نگاه دیگران است.

  • اختلال وسواس فکری-عملی (OCD)
    فکرهای تکراری و ناخواسته که آرام و قرار را از فرد می‌گیرند، همراه با رفتارهای اجباری برای کاهش این اضطراب، از نشانه‌های بارز این اختلال هستند. مثلا شستن مداوم دست‌ها به دلیل ترس از آلودگی، یا چک کردن چندباره‌ی قفل در، نمونه‌هایی از وسواس هستند.

  • اختلال اضطراب پس از سانحه (PTSD)
    تجربه‌ی یک حادثه‌ی تلخ یا ترسناک، می‌تواند برای همیشه ذهن را تحت تأثیر قرار دهد. کابوس‌های شبانه، احساس ناامنی دائمی و مرور مداوم خاطره‌ی تلخ، از علائم این اختلال‌اند.

اضطراب را بشناس، نه اینکه از آن فرار کنی

اضطراب، یک دشمن پنهان است که می‌تواند آرامش را از زندگی بگیرد، اما می‌توان آن را مدیریت کرد. شناخت این اختلال، اولین قدم برای مقابله با آن است. اگر احساس می‌کنی اضطراب بر زندگی‌ات سایه انداخته، از کمک گرفتن نترس. تو تنها نیستی...