تا حالا شده هزار تا فکر همزمان توی سرت بچرخند، اما هیچکدامشان را نتوانی بگیری؟ شده وسط یک کار مهم، یک چیز کوچک حواست را پرت کند و بعد ببینی نیم ساعت گذشته و تو هنوز برنگشتهای سر کار اصلیت؟ اگر این حس برایت آشناست، شاید بتوانی ذرهای از دنیای کسی که ADHD دارد را تصور کنی.
اختلال کمتوجهی-بیشفعالی (ADHD) یک اختلال عصبیرشدی است که از کودکی همراه فرد بوده و روی تمرکز، کنترل تکانهها و سطح انرژی تأثیر میگذارد. برخلاف چیزی که خیلیها فکر میکنند، ADHD فقط "شیطنت" نیست؛ یک چالش دائمی است که زندگی فرد را در مدرسه، کار و روابط شخصی تحت تأثیر قرار میدهد.
ADHD فقط در کودکان نیست؛ خیلی از بزرگسالان هم با این چالش زندگی میکنند، اما چون در کودکی تشخیص داده نشده، همیشه حس کردهاند که "متفاوت" یا "بینظم" هستند.
تصور کن یک رادیو در ذهنت روشن باشد و نتوانی موج درست را پیدا کنی؛ هر بار که نزدیک میشوی، یک صدای دیگر میآید و حواست را پرت میکند. ADHD همینقدر پیچیده است، اما به این معنی نیست که این افراد ناتوان هستند. خیلیهایشان خلاق، باهوش و پرانرژی هستند، فقط نیاز دارند دنیای اطرافشان را جوری تنظیم کنند که مناسب ذهن پرجنبوجوششان باشد.
ADHD یک مشکل "ارادی" نیست. این افراد "تنبل" یا "بیمسئولیت" نیستند؛ مغزشان به شکل متفاوتی کار میکند و با کمی درک و حمایت، میتوانند مثل هر فرد دیگری موفق باشند.
کسانی که ADHD دارند، ذهنهایی دارند که در هزار جهت حرکت میکند، اما همین ذهن پر از ایده، خلاقیت و رویاهای بزرگ است. شاید کمی متفاوت باشند، اما دنیا همیشه به آدمهای متفاوت نیاز دارد...
اختلال وسواس جبری یا OCD (اختلال وسواس فکری و عملی) یکی از بیماریهای روانی است که میتواند زندگی فرد را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. این اختلال از ترکیب دو جنبهی اصلی تشکیل شده است: افکار وسواسی و اعمال جبری.
افرادی که به این اختلال مبتلا هستند، به طور مکرر و بدون کنترل افکاری تکراری و ناخوشایند را تجربه میکنند. این افکار ممکن است شامل نگرانیهای بیش از حد در مورد نظافت، امنیت، یا انجام اشتباهات باشد. حتی اگر فرد بداند که این افکار غیرمنطقی و بیپایه هستند، قادر به توقف آنها نخواهد بود.
در واکنش به این افکار وسواسی، فرد ممکن است اقدام به انجام رفتارهایی تکراری کند. این رفتارها به عنوان "عملیات جبری" شناخته میشوند. این اعمال ممکن است شامل شستن دستها، شمارش اشیاء، یا تنظیم کردن اشیاء به صورت خاص باشند. این رفتارها معمولاً به این هدف انجام میشوند که فرد احساس راحتی پیدا کند یا از وقوع اتفاقات ناخوشایند جلوگیری کند.
درمان این اختلال معمولاً ترکیبی از روشهای روانشناختی و دارویی است. یکی از مؤثرترین روشها درمان شناختی-رفتاری (CBT) است که به افراد کمک میکند تا به تدریج بر افکار وسواسی غلبه کرده و رفتارهای جبری را کنترل کنند. داروهای ضد افسردگی نیز ممکن است برای کاهش علائم تجویز شوند.
وسواس جبری نه تنها میتواند زندگی فرد را از نظر روانی تحت تاثیر قرار دهد، بلکه در صورت عدم درمان، ممکن است به اختلالات دیگری مانند افسردگی یا اضطراب منجر شود. بنابراین، اهمیت تشخیص زودهنگام و درمان به موقع این اختلال از اهمیت ویژهای برخوردار است.