تا حالا شده یه روز از ته دل عاشق کسی باشی، اما روز بعد حس کنی ازش متنفری؟ یا یه اتفاق کوچیک حال دلت رو از این رو به اون رو کنه؟ انگار که توی یه ترن هوایی احساسی گیر افتادی و هر لحظه بالا و پایین میری. این همون چیزیه که آدمایی با اختلال شخصیت مرزی (BPD) تجربه میکنن.
چون انگار آدمی که این اختلال رو داره، همیشه بین دو حالت مختلف در نوسانه؛ بین عشق و نفرت، شادی و غم، امنیت و ترس. دنیا براش یا سیاهه یا سفید، حد وسطی وجود نداره.
-احساساتشون خیلی سریع عوض میشه
یه لحظه خوشحالن، یه لحظه ناراحت. یه حرف کوچیک میتونه حالشونو از این رو به اون رو کنه.
-ترس عجیبی از تنها شدن دارن
یه جواب ندادن ساده به پیام، میتونه باعث بشه فکر کنن که طرف مقابلشون دیگه نمیخواد باهاشون باشه.
-رابطههاشون پر از تنش و نوسانه
یه روز طرفشونو میبرن رو سر، یه روز دیگه ازش بدشون میاد. این تغییرات باعث میشه رابطههاشون همیشه پر از چالش باشه.
-گاهی دست به کارای خطرناک میزنن
مثل ولخرجی یهویی، رانندگی بیپروا، یا حتی خودآزاری. بیشترش به این دلیله که احساساتشونو کنترل کردن براشون سخت میشه.
-خیلی وقتا احساس پوچی میکنن
انگار هیچی توی دنیا خوشحالشون نمیکنه، انگار یه چیزی کم دارن ولی نمیدونن چیه.
دلایل زیادی داره، ولی معمولاً ترکیبی از ژنتیک، تجربههای سخت کودکی و محیط زندگی روی این موضوع تأثیر میذارن. مثلاً اگه کسی توی بچگی مدام ترس از رها شدن رو تجربه کرده باشه، ممکنه توی بزرگسالی هم همیشه از ترک شدن بترسه.
بله. شاید سخت باشه، ولی ممکنه. با کمک گرفتن از یه روانشناس، یاد گرفتن مهارتهای کنترل احساسات و داشتن آدمهایی که واقعاً بفهمنت، میتونی زندگی آرومتری داشته باشی.
مشکلاتت تو رو تعریف نمیکنن. تو بیشتر از اون چیزی هستی که احساساتت بهت میگن. شناختن خودت، اولین قدم برای بهتر شدن دنیاته.